به گزارش سرمایه نگر، چند روزی است که شاهد صفهای طولانی پمپ بنزینها هستیم و مردم نگران افزایش قیمت مجدد آن هستند؛ البته عدهای مخالفت کردند و بلافاصله نیز این شابعه تکذیب شد.
گران شدن (یا بخوانیم واقعی شدن) قیمت بنزین و واقعی شدن قیمت برای هر کالایی امری مبارک است. به عنوان مثال، واقعی شدن قیمت برای بنزین باعث میشود از قاچاق روزانه بیش از ۳۰ میلیون لیتر بنزین جلوگیری شود و از مصرف غیر متعارف آن نیز به طور چشمگیری کاسته شود که این موارد اثرات مثبتی بر اقتصاد کشور و محیط زیست و بهداشت دارد و بر کاهش آلودگی هوا و آلودگی صوتی اثرگذار است و پیرو آن از بیماریهایی که در اثر آلودگیهای مختلف به وجود میآید نیز کاسته میشود.
در حال حاضر روزانه بیش از ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در ایران مصرف میشود که یکی از عوامل اصلی کسر بودجه تورمزا محسوب میشود و سرکوب قیمتها برای کالاهایی که در اختیار دولت است البته امری است که انجام پذیر است ولی تبعات سنگینی به همراه دارد که قابل انکار نیست. البته برخی از مخالفان واقعی شدن قیمتها، از جمله قیمت حاملهای انرژی، دلسوزانی هستند که نگران حال مردم فقیر هستند.
برای اینکه از مواهب واقعی شدن قیمت بنزین بهرهمند شویم و در کنار آن، منافع طبقه آسیبپذیر (مستضعف سابق) نیز مدنظر قرار گیرد، پیشنهاد این است که روزانه یک لیتر بنزین به هر ایرانی به صورت مجانی داده شود که می شود ۸۵ میلیون لیتر؛ ۱۵ میلیون لیتر دیگر را اگر به قیمت صحیح و واقعی بفروشیم، بهای آن ۸۵ میلیون لیتر را جبران می کند؛ ضمن اینکه در این صورت دیگر نیاز به دادن یارانه ماهی ۴۵۰۰۰ تومانی نیست. یک لیتر بنزین را می شود ماهانه در کارت ملی همه ایرانیان شارژ کرد و در مقابل، قیمت بنزین آزاد اعلام شود و پمپ بنزینها قیمت خرید و فروش را روی تابلو نصب کنند تا مردم بتوانند از آنها خرید کنند یا بنزین داخل کارت خود را به آنها بفروشند. این مورد را بانکها، صرافیها و حتی در روستاها و شهرستانهای کوچک، بقالیها هم میتوانند انجام دهند؛ در این شرایط بنزین هر مقدار هم که گران شود، به کسی آسیب نمیرسد چون همه از بالا رفتن آن به طور یکسان سود میبرند، چه دارای اتومبیل باشند چه نباشند، چه مصرف بنزین به طور فیزیکی داشته باشند یا نداشته باشند، حتی طبقات فاقد اتومبیل که معمولاً فقیرتر هستند سود بیشتری از این طرح به دست خواهند آورد در این شرایط بنزین میتواند به عنوان یک کالای ارزشمند و سرمایهای، جایگزینی مناسب برای حفظ سرمایه مردم شود و به جای به جای اینکه با ذخیره ارز یا سکه و طلا به حفظ سرمایه خود بیندیشند، می توانند با ذخیره بنزین ارزش سرمایه خود را حفظ کنند.
در ضمن بانکها نیز میتوانند با مجوز بانک مرکزی، حسابهای بنزینی برای مردم افتتاح کنند و سود معقولی نیز به صاحبان سپرده پرداخت کنند و یا اوراق بنزینی منتشر کنند و به مردم بفروشند.

بدین ترتیب میشود امیدوار بود که به آرامی بنزین به عنوان یک واحد مبادله ارزشمند به رسمیت شناخته شود و بعدها شاید بشود همین برنامه را برای سایر حاملهای انرژی نیز پیاده کرد، در آن صورت یک نرخ برابری بین همه حاملهای انرژی ایجاد میشود که برای بورسبازان بسیار جذاب خواهد بود؛ همانند نرخ برابری بین دلار و یورو و پوند و سایر ارزهای معتبر. مردم به جای بازی با این ارزها که سود نگهداری و دلالی آن مستقیم در جیب بانکهای مرکزی کشورهای بیگانه میرود، بنزین، گازوئیل، گاز و برق را مورد معامله قرار میدهند که در این صورت سود آن عاید خود کشور میشود.
در ضمن نگهداری بنزین و سایر حاملهای انرژی در کارت خطراتی که برای دلار و سایر ارزها هست همچون سرقت، مصادره به علت معامله غیرقانونی و… برای صاحب آن ندارد، در ضمن وجدان نگهداریکنندگان و بورسبازان نیز راحت خواهد بود، چرا که نگهداری اوراق بنزین مانند کاغذهای رنگی خارجی مثل دلار و یورو خدمت به خارجیها تلقی نمیشود. دولت هم چون تولید و توزیع حاملهای انرژی را انحصارا در اختیار دارد می تواند با رصد بازار و با تزریق مثبت و منفی و به موقع، از نوسانات شدید و ساختگی جلوگیری کند و آرامش را بر بازارها حاکم کند.
اصغر سمیعی – رییس اسبق کانون صرافان